مجله ایرانی : هنر اغلب به عنوان مایه تفنن و لذت دیده می شود اما درست مانند ورزش و مدیتیشن، محققان به این باور رسیده اند که برای سلامت ذهنی و جسمی ما اساسی است.

در حالی که اثرات مثبت ورزش بر سلامت روان ما از مدت ها پیش شناخته شده است، مزایای هنر کم کم در حال درک کامل هستند. تحقیقات بنیاد سلامت روان نشان می دهد که هنر به افزایش اعتماد به نفس کمک می کند و باعث می شود ما احساس مشارکت و انعطاف پذیری بیشتری داشته باشیم. همچنین می تواند اضطراب، افسردگی و استرس را کاهش دهد.

صندوق هنر، موسسه خیریه ای که از موزه ها و گالری ها حمایت مالی می کند، به تازگی تحقیقی را در این زمینه انجام داده است که نشان می دهد در حالی که ۶۳ درصد از پاسخ‌دهندگان در مقطعی برای کاهش استرس از موزه یا گالری بازدید کرده‌اند، تنها ۶ درصد به طور منظم به آنجا می‌روند. به نظر می‌رسد در حالی که بیشتر مردم تأثیر مثبت هنر را به طور مستقیم تجربه کرده‌اند، اما این چیزی نیست که فکر کنند معمولاً مانند ورزش به آن نیاز دارند.

در زندگی ما، هنر به حاشیه رانده می شود ما در مورد مدیتیشن و  تمرکز حواس به عنوان راهی برای ایجاد احساس بهتر صحبت می کنیم؛ هنر نیز به ما اجازه می دهد تا وضعیت ذهنی خود را تغییر دهیم. ما با ۱۰۰ میلیارد نورون متولد می شویم که باید آن ها را به یکدیگر متصل کنیم. هرچه هنر برجسته تر باشد، به تقویت ارتباطات سیناپسی کمک بیشتری می کند.

در حالی که بسیاری از این ارتباطات در دوران کودکی شکل می گیرند، هنر می تواند در طول زندگی شما مفید باشد. ماگسامن می گوید: هرگز برای استفاده از تجربیات زیبایی شناختی،  رشد و توسعه و به دست آوردن مغزی قوی تر، دیر نیست.

در حالی که ما تازه شروع به درک تأثیر هنر بر ساختار واقعی مغز خود کرده ایم، اثرات مثبت آن به طور کلی شناخته شده است. در سال ۲۰۱۹، سازمان بهداشت جهانی (WHO)هنر را به عنوان عاملی موثر در کاهش بیماری های روانی، تنهایی و حتی پیری معرفی کرد.

همانطور که ماگسامن اشاره کرده است، بازدید از مکان های فرهنگی نه تنها لذت بخش است، بلکه برای رشد مغز ما نیز مفید است. در سال‌های اخیر، علوم اعصاب حتی از فناوری MRI استفاده کرده است تا به ما این امکان را بدهد که ببینیم هنر چگونه مغز ما را تغییر می‌دهد و چگونه می‌تواند بر سلامت، رفاه و احساس اجتماعی ما تأثیر مثبت بگذارد.

یک دانشمند علوم اعصاب که در این باره تحقیق کرده است، می گوید: ما می دانیم که هنر، به اشکال مختلف، نواحی حسی مغز را درگیر می کند – برای مثال، هنر بصری نقطه احساس بصری را تحریک می کند – اما سپس تمام نواحی حسی به نحوی در ناحیه جلویی مغز همگرا می شوند. جالب توجه است که این ناحیه، نیز با تصمیم گیری و پردازش پاداش مرتبط است.

با گذشت زمان، ممکن است معلوم شود که ما باید مغزمان را در گالری‌ها و موزه‌ها تحریک و فعال نگه داریم، همانطور که بدنمان را در ورزشگاه فعال نگه می داریم.

• نویسنده :  مجله ایرانی